May 3, 2006



جنگ و وحشت
ويژه: وليعهد ايران طرح بر اندازی رژيم را می کشد
May 01, 2006
اول مه 2006

رضا پهلوی فرزند شاه ايران،هفته پيش به ويراستار نشريه وقايع انسانی (هومن ايونتس) گفت در دو سه ماه آينده اميد وار است تشکيل سازمانی را به پايان رساند که هدفش سرنگون کردن رژيم جمهوری اسلامی است و جايگزينی آن با يک حکومت دموکراتيک
او باورش بر اين است که اين انگيزه در اوليت قرار دارد زيرا ممکن است تحولات غير منتظره ای درايران اتفاق بيافتد بخصوص در مورد تسليحات اتمی يا حمله نظامی آمريکا. او اميوار است که راه هائی برای خروج از اين دشواری وجود دارد. يک انقلاب از راه مبارزه مدنی توده ای که توده های آن در خيابان ها با سپاه پاسداران حمايت می شوند.
پهلوی، که بصورت مهاجر در ايالات متحدی زندگی می کند گفت، او با عتاصر سپاه پاسداران در ارتباط بوده که تمايل دارند چنين نقشی را بازی کنند و همچنين با فعالانی که می توانند به روشن شدن جرقه نافرمانی مدنی کمک کنند.
او همچنين گفت آمريکا و ديگر دولت ها مي توانند با اعمال "تحريم هوشمندانه" بر روی رهبران رژيم به اين امر کمک کنند ولی اظهار داشت بطور قاطع با حمله نظامی آمريکا مخالف است
بعد از انقلاب اوچنين تصور می کند، پهلوی گفت، که ميتواند و مايل است بصورت يک شاه با سرشت اساسی (مشروطه) در ايران باقی بماند اگر قانون اساسی ايران چنين نقشی را به او محول نمود. "من حاضرم درآن سطح خدمت کنم" او گفت "اگر مردم انتخاب کنند، بالاترين افتخار من خواهد بود"
آنچه در زير می آيد برگرفته هائی است از ويرايشگر وقايع انسانی که پهلوی توضيح داده است و چگونگی اينکه او چطور فکر می کند قادر است يک ديکتاتوری اسلامی را به يک کشور آزاد دموکراسی مبدل کند.
تحت هر گونه شرايطی، آيا شما از يک حمله نظامی آمريکا به ايران حمايت می کنيد ؟
بصورت يک قاعده راهی نيست که من بتوانم چنين تجاوز نظامی را حمايت کنم، باوچود اينکه فاجعه، بصورت يک قاعده اساسی و ملی گرائی من نمی توانم حتی تصور کنم که کشور من مورد حمله قرار گرفته است و امروز امروز سناريو ديگری مطرح است اجازه بدهيد جنگ جهانی دوم را که نازی ها اشغال کرده اند و نيرو های نجات وارد می شوند/ اين يک حمله بر عليه تاسيسات ايرانی و قسمتی مهمی از دارائی های آنها است. که بصورت غير معقولی توسط آدم های غلطی بکار گرفته شده. بنا بر اين توجيهی تا آن جا که من توجه دارم بر آن متصور نيست.
حتی اگر ما يقينا خاطر جمع باشيم که رژيم ايران در آستانه ساخت تسليحات اتمی است شما با حمله و تجاوز نظامی آمريکا مخالفت خواهيد کرد ومانع از وقوع آن خواهيد شد؟
اولا، چه آمريکا اينکار رابکند و چه نکند بهر حال من نسبت به آن متعرض خواهم بود و فقط به اين دليک که فکر می کنم اگر به نقطه ای که امروز در آن قرار داريم برگرديم هنوز وقت برای مرحم گذاشتن به اين وضعيت وجود دارد و بعد من به موارد ديگر می پردازم. اما می توانم بگويم: بهترين هديه ای که شما می توانيد به رژيم فعلی بدهيد، در واقع، حمله است. چرا؟ برای اينکه يک، بلافاصله تمام مردم را باهم يک پارچه می کند دوم ، تمام عناصر نظامی و نيروهای بسيج راکه نقشی برای بازی کردن دارند را بی اثر میکند بطوريکه آنها را مجبور می کند که در وضعيتی دفاعی قرارگيرند. بنابراين از موازنه خارجه می شوند
سوم اينکه تمام اوضاع منطقه را بهم ميريزد، باز هم تکرار می کنم، بر عليه غرب، درحاليکه تلاش ما بر اين است که از همان غرب برای برقراری و پيشبرد دموکراتيک مورد نظر ياری بگيريم
چهارم اينکه، اگر مسابقه ای برعليه زمان برقرار است، که ظاهرا اينطور بنظر می رسد، "آيا اين رژيم اول صاحب سلاح اتمی خواهد شد يا اول مردم ايران به دموکراسی خواهند رسيد؟" هيچ راهی ندارد که شما برنده اين مسابقه شويد. شما ممکن است اجبارا اتمی شدن ايران را به تاخير اندازيد ولی شما مطمئنا دموکراسی را هم به عقب خواهيد انداخت سالها عقب خواهد افتاد اگر برای هميشه فراموش نشود
وسرانجام، من نميتوانم بفهمم اگر اين کار مفيد فايده خواهد بود. ما در مورد عراق صحبت نمی کنيم، ما در مورد کشوری صحبت می کنيم که دارای تاسيسات متعددی است که شما از آن بخوبی آگاهيد، و برخی ديگر که ما هنوز آگاهی از آن نداريم، بسياری از اين تاسيسات پنهان هستند وشايد جائی که اين تسليحات انبار شده زير نقاطی است که مردم عادی زندگی می کنند.
آيا میخواهيد انکار کنيد که ايران در قادر به ساخت اسلحه اتمی است؟
من مخالف ساخت هر نوع اسلحه کشتار جمعی هستم. تلاش من بر اين است که ببنم جهان به روشی رو آورد که همه خلع سلاح شوند برای اينکه در غير اينصورت ديوانگی خواهد بود. اگر ما آنرا بسازيم فردا ترک ها می خواهند بسازند،؛ بعدی سعودی ها و بعد مصری ها ميخواهند بسازند. باور کنيد، در اين گوشه از دنيا، رد پای آماری وجود دارد که چقدر دنيا می تواند امن باشد اگر همه بخواهند کلاهک اتمی در دست داشته باشند. فراموش کنيد. من اول پيشنهاد طرحی خواهم کرد که چرخه ازدياد را واژگونه کند.
شما باور نداريد که ايران به اسلحه اتمی نياز دارد تا موازنه قدرت اتمی اسرائيل را برقرار کند؟
نه.
شما درخواست نخواهيد کرد که اسرائيل خلع سلاح شود.
از کی اسرائيل عامل خطری برای ديگران بوده است؟ اسرائيل فقط می خواهد تنها بماند تا بتواند در صلح زندگی کند، درکنار همسايگان خود. تا آنجا که من ميدانم اسرائيل هرگز به اين فکر نبوده که برای تجاوز به کشوری ديگر اقدام کرده باشد. و من نميدانم اسپانيا، مراکش، و يا جای ديگری. اجازه بدهيد اينرا درمورد ايران به شما بگويم: برخلاف بقيه جهان اسلام يا جهان عرب، روابط بين پرشيا (ايران) و يهوديان به زمان کورش بزرگ بر ميگردد. ما اين افتخار را داريم که بگوئيم کورش بزرگ نامور بزرگی است که در تورات آمده و آزاد کننده بردگان يهودی می باشد، که در دست بابلی ها گرفتار آمده بودند که به آنها آزادی واقعی داد و معابد آنها را ساخت. ما ارتباط انجيلی با يهوديان داريم و ما هرگز با اسرائيل در روز های مدرن هم مشکلی نداريم. آنچه به منطقه مربوط می شود اسرائيل حق حيات دارد همينطور فلسطينی ها. آنها بايد باهم همياری کنند تا بتوانند مشکل خود را حل کنند. و ما حق دخالت در کار آنها را نداريم و ما نياز داريم هرقدر ياری ممکن است روا داريم تا صلح به منطقه بيايد.
يک رژيم دموکراتيک در ايران اين روش را پيشه خواهد کرد، اما رژيم آخوندی در تهران که پول برای حماس و حزب الله می فرستد وبه همه تروريست های ديگر در جهان آشکارا مانع امنيت و صلح می شود وانها کار وارونه می کند/
در استدلال های شما چرا شما زير هر وضعيتی نمی توانيد با حمله نظامی آمريکا برعليه ايران موافقت کنيد و می گوئيد اين کار ايرانيان را برعليه آمريکا تحريک می کند
آری، همينطور است، آنها بهترين دوستان طبيعی شما هستند. آنچه آنها می بينند، برخلاف کمکی است که به ما ميخواهند بکنند – برای اينکه ما بهترين اسلحه شما بر عليه رژيم هستيم. چرا شما می خواهي ما را دور بزنيد. و شما به منابع ما حمله می کنيد
سال گذشته، ايران محمود احمدی نژادرا که بطور غريبی مخالف آمريکا است را به رياست جمهوری انتخاب کرد او مرتبا تهديد می کند که اسرائيل را نابود خواهد کرد. او تهديد می کند ايالات متحده را. چرا کشوری که می تواند چنين رئيس جمهوری انتخاب کند آنهمه مردم طرفدار آمريکا دارد؟
برای اينکه اين نژاد ايران است. ايران تنها کشوری است که مردمش طرفدار غرب هستند با دولتی که مخالف غرب است. برخلاف آنچه که کشور های ديگر منطقه هستند
چرا اين روند اتفاق افتاد؟ در سال 2000 شما يک رئيس جمهوری اصلاح طلب، خاتمی، را داشتيد که همه می گفتند پارلمان اصلاح خواهد شد. بعدی ناگهان پنج سال بعد شما شخصی را انتصاب کرده ايد که بطور بی شائبه ای مخالف غرب است. و البته او رفسنجانی را شکست داد.
باز هم شما آن درخت را می بينيد ولی شما بيشه را نمی بينيد
توضيح بدهيد
تمام رژيم، در کل خود، اين حکومت يک رژيم خصومت گرا، و ضد هر آنچه که دنيای آزاد درک می کند می باشد، دنيائی که اساس آن بر حقوق بشر و آزادی فردی مستقر است. اين رژيم بر آن است نقطه نظر هائی را که افراطی و تعريفی از مذهب و قانون خدا در روی زمين دارد رابه موقع اجرا می گذارد، در هر جائی از جهان، از خودش شروع کنيم، از منطقه و هر جای ديگریو اگر فردا بتوانند در واشنتگتن اينکار رابکنند خواهند کرد. يا هر جای ديگر. آنها چشم به چشم شما ندارند. اين رژيمی است که به آن معتقد است.
اما شما آنچه در سال 2000 تغير کرد را توضيح نمی دهيد، وقتی آنها رفرم انجام دارند مردم شانس اينرا داشتند.
پيش از اصلاح چی؟ قرار بود رژيم بماند يا عوض شود؟ اصلاح طلبان متعهد نبودند که رژيم را برچينند. آنها برای ادامه حيات رزيم و بقای آن تلاش می کردندو همينطور خاتمی، اشتباه نکنيد. آنها قسمتی از اشتباهی است که غرب مرتکب شد همجنين آمريکا
لااقل می توانست يک رژيم متعادل تری با مقايسه با حکومت فعلی بوده باشد.شوخی می کنيد، شما سربسر چه کسانی می گذاريد؟ شما همين مطلب را در مورد آندروپوف گفتيد او به ويسکی ميخورد و به جاز گوش می دهد بنا بر اين او متعادل و ميانه رو است. او هم بخدائی خدا کومونيست بود.
چطور می توانيد آنرا عوض کنيد؟
دليل اينکه رژيم خاتمی را که لبخندی هم بر لب داشت برای مطرح کردن گفتگوی تمدن ها براه انداخت برای خريدن وقت بود. همان کاری را که در مورد مسابقه اتمی خود می کند آنها با بازی های خود وقت خريدند وگفتند با روسيه مذاکره می کنيم يا ما نمی خواهيم با آنها صحبت کنيم – خريد وقت. سه سال بدون نتيجه مذاکره کردند. چرا؟ رژيم سه سال وقت بيشتر بدست آورد. آنچه می خواهم بگويم اينکه وقتی به آينده نگاه می کنيد فقط وقت است که در اختيار داريم تا تغييری انجام شود.
چه زمانی؟

نمی توانم به شما يک نظريه علمی و تخصصی بدهم تا چه اندازه ايران قابل انشقاق و شکاف پذير است.
نيوت گرينيچ به ما گفت در مصاحبه ای که با او داشتيم، او دو تا سه سال وقت لازم دارد تا رژيم ايران را عوض کند يا کمتر اگر به جنگ برود.
بنظر قابل درک می آيد. باضافه و منها ی شش ماه يا بيشتر
گرينيج گفت اگر ما نمی توانيم رژيم را در ظرف دو يا سه سال عوض کنيم به آن حمله می کنيم. شما چه جوابی به آن داريد؟
جواب من اين است که فکر ميکنم در حاليکه وقت از دست می رود وقتی زمان می گذرد حقيقت هم دارد. مهمترين انتخابی که داريم اينکه آنچه کمتر در باره اش صحبت شده بايستی مورد توجه قرار گيرد تا ازمايش شود.
چی است؟
که همان چيزی که میخواهم بگويم، آنچه میگويم اين است که حمله نظامی که فکر نمی کنم کمکی به ما بکند نهايتا بهتر است راه بهتری برای وارد کردن فشار توسط مردم ايران است. بايد توضيح بدهم زيرا موضوع پيچيده ای است.
تصور کنيد شما ميخواهيد کاناليسا رايس و جورج بوش را توصيه کنيد. بوش دو سال ديگر در دفتر است. چطور آنها می توانند مردم شما را کمک کنند تا رژيم را در ظرف دو سال آينده عوض کنند؟
ما بايستی ترکيبی از کسانی را که در درون هستند و در بيرون پيدا کنيم وکسانی که در بين مخالفين هستند آنها را در جنبشی که در چند کشور مختلف کليدی قرار دارند بهم وصل کنيم و طرحی اجرا کنيم که موفق شود/

شما می خواهيد سيستماتيکالی يک اعتصاب عمومی براه بياندازيد و مردم به خيابان ها بروند برعليه رژيم تهران
ببينيد، نافرمانی مدنی را بطور مثال در آرژانتين تا هندوستان می توان يافت.
آن چيزی است که شما می خواهيد اين ابزار شماست؟
اين يکی از ابزار ها است. کار ديگری نظامی و فرا نظامی است. يک چيز را بفهميم. اساس اين رژيم سپاه پاسداران است آنهم در پايان روز است.
آنها به آيت الله خامنه ای گزارش می دهند نه به احمدی نژاد
يک کيسه مخلوط است. نهايتا خامنه ای رهبر است. اما اگر بخواهيم روبرو شويم خامنه ای يک دستی در کنترل اوضاع است، خامنه ای تا به آنجا پيش رفت که از قدرت بعضی پاسداران استفاده کند تا بتواند مذاکرات (سفيرآمريکا در عراق) زلمال خليلزاد را به پی ميز در مورد مسئله عراق به ميز مذاکره بکشد. او ميخواست چه چيزی را نشان دهد؟ او بيشتر نگران برپاخيزی کسانی در درون بود. او میخواست آب سرد بر روی سر آنها بريزد که گفت" "اوه ما داريم با آمريکا مذاکره می کنيم" در حاليکه نظاميان خودرا منحرف می کرد
اين نکته روانشناسی رژيم را توجيه می کند. همينطور توجيه می کند که نظاميان زير يک دستور قرار ندارند. يک مافيای بزرگ است. چندين فاميل از سپاه پاسداران. هر کدام برنامه و پرونده خودشان را دارند. بعضی ها پشت آلقاعده هستند. بعضی با سوريه ارتباط دارند، بعضی با درله بکا در ارتباطند و بعشی با عراق و غيره. و همينطور آنها استقلال مال خود را نيز حفظ می کنند. آنها به دولت گزارش نمی دهند. آنها منابع در آمدی خود را هم دارند، بنادر آزاد و شما چه داريد
شما تصور می کنيد ميتوانيد از چنين موقعيتی استفاده کرده و سپاه پاسداران را برعليه رژيم بکنيد؟
آری، به چندين دليل، بدليل اينکه در يک سيست توتاليتر در نهايت سرنگون خواهند شد. پرسش در اين است، چطور ميخواهند استراتژی خروج را مذاکره کنند؟ دوم اينکه بسياری از اين فاميل ها به اندازه کافی ثروتمند نيستند آنطور که بايست. بسياری نظر کرده در ميان آنها هست اما برخی هنوز اميد به آينده دارند. افسرانی وجود دارد که مجبور به راندن تاکسی هستند سه صبح و بعضی از سرهنگ ها هنگام بازگشت از پادگان ها برای اينکه به اندازه کافی پول ندارند کرايه و اجاره بدهند. رهائی از رتوهم هينجا ديده می شود.
بنا بر اين آنچه شما می بينيد وقوع يک اعتصاب عمومی است، مردم به خيابان ها بروند و از کار کردن خودداری کنند و درخواست سرنگونی رژيم را بکنند و بعد وجودشان حمايت شود
بطور مدام و ادامه دار

و در حاليکه ادامه دارد بعضی عناصر سپاه پاسداران بگويند "شما رفتنی هستيد"؟
و من می گويم رسانه های گروهی بطور حمله آسائی اين موضوع را حمايت کنند، آنچه که بی بی سی پيش از انقلاب کرد که در واقع اعلام کرد فردا کجا تظاهرات خواهد شد و اين يک افسانه نيست حقيقت است.
[[همينجا از شاهزاده می پرسم شما که همواره می گوئيد مخالف توهم توطئه هستيد پس آن کار ها را بی بی سی کرده... مگر ما بجز اين می گوئيم و بعضی ها ما را دائي جان ناپلئون می خوانند ح-ک]]

آيا شما با بعضی عناصر فرماندهی ارتباط داريد؟
مسلما، مسلما، و درواقع آنها مرتبا می گويند ما زير فشار قرار داريم و ما مجبور به اجرای نقش هستيم، ما زمان آنرا می دانيم اما نميتوانيم پيش قدم شويم. آنها در همه جا هستند. بايستی اينرا درک کنيد.
آيا شما کسی هستيد که طرح نهائی را تدارک می بيند؟ آيا شما فرمانده اين ضد حمله هستيد؟
ببنيد، تصور ميکنم ميتوانم موثر باشم و دليل اينکه تا بحال کنار ايستاده ام اين است که میخواستم هر راهی را تا آنجا که امکان دارد خسته وبی انرژی کرده باشم تا مخالفين خودشان بتوانند کنار هم بنشينند و برای يک مقصد مشترک کار کنند. در دو يا سه ماه آينده ميتوانتيم بفهميم اگر اين کار نتيجه بخش است اگر نتيجه دو سه سال تلاش بهره اساسی را خواهد داد.
دو سه ماه؟دو سه ماه اين تابستان
آيا شما ميخواهيد يک شورای اتحادی داشته باشيد؟
آری، اميد آن است که کنگره ای يا يک اجتماعی از عموم از مخالفين، گروه ها و کسانی که زير چتر آنها قرار دارند در يک موضوع در نکاتی که همه به آن باور دارند به توافق برسند و عمل کنند. اين بهتيرن کاری است که شايد بتوانددر ميان مخالفين به نتيجه برسد. ولی من به آنها گفته ام و هم آلان به آنها ميگويم گرچه همواره در هر کاری زمانی معين شده وقتی برای آن مشخص شده باشد. و من از راهی را به خستگی کشاندم تا بعنوان کاتاليست بسياری از مردم را کنار هم قرار دهم تا بتوانند باهم کار کنند. اما به هر دليلی اين استراتژی اگر کار نکرد آنگاه من آماده خواهم بود که قدم چلو بگذارم و اقدامی که بايد آنجام دهم . اما اينکار را وقتی می کنم که ديگر کار ها به نتيجه نرسيده باشد.
بطور مشخص، شما ميخواهيد چه بکنيد، اگر بتوانيد اين چتر را از دست اين مخالفين بگيرد آيا اينها بطور متجانس خواهند توانست با اين گروه های اتميزه شده داخل ايران و اعتصاب عمومی کار کنند؟
بعد هدايت يک نيروی مقاومت بزرگ و نافرمانی مدنی برای وارد آوردن فشار بطور داخلی. در حاليکه جامعه بين المللی نقش بزرگی ايفا می کند و فشار لازم به رزيم وارد می آورد. آنجا است که من به تحريم هوشمندانه وارد می شوم. برای نمونه، چرا مردم را به دردسر بياندازيم مردم در حال حاضر از گرسنگی خون گريه می کند. چرا شما بطور نمونه در زير چتر تحريم های سازمان ملل نمی خواهيد که برای تمام مقامات رسمی رژيم ممانعت ايجاد شود؟ يا بانها ويزا داده نشود تا بکشور های ديگر وارد شوند؟ چيز هئی در اين رديف. چرا با همه اين کشور ها صحبت نمی کنيد که دارای اطلاعاتی امنيتی کافی هستند تا آن شرکت های بی پايه و اساس را و حساب های باکی آنها و رژيم را بلوکه نکنند؟
شما در واقع ميخواهيد پيام محکمی به رژيم بفرستيد، مقامات رژيم را تنبيه ويا بطور قطعی آنها را خطاب کنيد يا بطور اقتصادی زير فشارقرار دهيد بجای جنگ با ايران
اين هشداری به چين و روسيه هم خواهد بود. شما ميدانيد که روسيه و چين ممکن است اين مورد را مورد اعتراض قرار دهند و شورای امنيت را وتو کنند. چين مسلما برای اينکه به نفت ايران وابسته است و روسيه بدليل اينکه من فکر ميکنم پوتين خودش را از بتر بزرگ دور نمی بيند فکر می کند پسر بزرگی در منطقه شده است. اما آنها بسختث بتوانند با يک تحريم هوشمندانه مقاومت نشان دهند برای اينکه سرپيچی از چنين منظوری نشان خواهد داد که آنها پشتيبان جمهوری اسلامی هستند. من نميدانم که اينها می خواهند در نظر عموم چنين نمودی داشته باشند.

در حاليکه شما اينکار را می کنيد چقدر نگران امنيت خود هستيد در ايالات متحده؟
ببنيد، اين ماورای تصور است. من بخدا ايمان دارم و آنچه که بدنبال بياورد را گفتم. شما ميدانيد که چکار می توانم بکنم؟ شما نميتوانی هميشه در صدف زندگی کنی

در ايران شما، محمود عبدالله افغانی که به مسحيت رو آورده همه گونه آزادی را خواهد داشت که آنکار را بکند و دولت از او حمايت خواهد کرد در مقابل آخوند های متعصب؟
ای خدای من، اميد وارم. اميدوارم. برای اينکه ما قانون اساسی خود را بر اساس اعلاميه حقوق بشر بنيان می گذاريم و اساس حقوقی را که يک بشر بايد داشته باشد. من بسيار از اين رياکاری و دوروئی که بطور تيپيکال در منطقه ما شيوع پيدا کرده خسته شده ام. اگر به چيزی باور داری می گوئي ديگر مردم را گول نمی زنیو منظورم اين است که اين جائی است که من ايستاده ام. من 45 سال زندگی نکردم که خودم را گول بزنم . اگر من ميخواهم زندگی ام را از دست بدهم ، مهم نيست برای اين چيز ها خواهم جنگيد. وگرنه ارزشی ندارد. صادقانه بگويم ارزش ندارد. ممکن است حتی ايران را فراموش کنم و زندگی خودم را بکنم ودر اين کشور يک شهروند باشم . نه من همان حقوق را که شما در اينجا داريد داشته باشيم. آين چيزی است که من برايش می جنگم! وگرنه چرا خودم را به زحمت بياندازم؟
شما فکر ميکين که مردم ايران با شما همفکر هستند ويا تصور می کنيد بايستی آنها را به نظرات خود هدايت کنيد؟

نيازی به داشتن فن موشک ندارد که هرگاه هر موردی از اين رژيم را مورد انتقاد قرار دهيد ممکن اس به زندانی شدن و يا شکنجه شدن بيانجامد و بد تر از آن اعدام شوی. هفته گذشته شش نفر زن جسدشان در جنوب تهران پيدا شده بود زيرا بر اساس فرمان اخير احمدی نژاد- منظورم حکم دينی نيست زيرا او يک آخوند نيست- بر اساس قانون جديدچگونه لباس پوشطدن رفتار نکرده بودند. زيرا مردم در حاليکه سگ هايشان را به قلاده بسته اند زيرا سگ در اسلام بد است کشته می شوندو شما حتی نمی توانی با سگ خودت در خيابان راه بروی. تصورت را بکنيد اگر رژيم را مورد انتقاد قرار دهيد. فکر نمی کنيد مردم اين را می فهمند؟. ميفهمند
آيا شما ترجيح ميدهيد در يک انتخابات دموکراتيک مثل عراق به پادشاهی مشروطه برگريد؟
از پرسش شما قدر دانی می کنم. من ميدانم که نقش من امروز چيست و کار من امروز چيست من کاتاليزی را تشويق می کنم که با برگشت تمايل قطبی مخالف است. نقش من امروزرسمی و نهادی نيست بلکه سياسی است.تقش من اين نيست که يک رهبر سمبليک زير يک رسميت و بنيادی باشد اما رهبر ملی که برای آزادی می جنگد. نقش من امروز آزاد کننده است در مقابل آنچه نهادی و رسمی است. بنابر اين به عنوان يک شيوه مسلما ايرانيا ن هستند که بايستی درک کنند چه چيزی در آينده جايگزين می شود که من به شما توضيح دادم، دموکراسی سکولار بر اساس حقوق بشر- نهايتان برای من چه خواهد بود؟ آيا ما خواهان يک پادشاهی پارلمانی هستيم همانند آنچه در سوئد هست يا در ژاپن، هلند و يا بلژيک؟ يا ما ميخواهيم سيست جمهوری باشد همانند ايالات متحده يا فرانسه و جای ديگر؟ اين بحث بحث امروز نيست. اين موضوع بحثی است که مسئوليتش به عهده شورای قانوگذاری است که قانون جديدی تدوين خواهد کرد.
در آن زمان، شايد بحث زيادی در گيرد بين کسانی که خواهان پادشاهی و آنانی که خواهان جمهوری هستند.

No comments: