September 14, 2006


توقيف مطبوعات در ايران؛ تنفس سخت‌ تر می‌ شود
دوشنبه، 20 شهریور 1385
احمد زیدآبادی توقيف ناگهانی روزنامه شرق و نشريات نامه، حافظ و خاطره توسط هيات نظارت بر مطبوعات، نشانه آغاز دور جديدی از محدوديت‌ های بيشتر در جهت اطلاع رسانی مستقل در ايران به شمار می ‌رود. در واقع، تعطيلی دسته جمعی نزديک به صد نشريه در سال ۱۳۷۹ خورشيدی به آزادی نسبی اطلاع رسانی در نظام جمهوری اسلامی پايان داد، اما پس از آن نظام سياسی تصميم گرفت تا برای حفظ ظاهر، به نوعی اطلاع رسانی مستقل ولی به شدت محدود و کنترل شده تن در دهد. روزنامه شرق را شايد بتوان محصول چنين تصميمی دانست. در حقيقت روزنامه شرق در تمام طول سه سال انتشار خود، هيچگاه از فشارهای پيدا و پنهان محافل نظارتی و قضايی در امان نبود؛ فشارهايی که روزنامه شرق برای حفظ بقای خود به آنها تن در می‌ داد و دست به خود سانسوری می ‌زد. تن دادن روزنامه شرق به ميزان بالايی از خود سانسوری به نوبه خود انتقاد برخی از محافل منتقد حکومت را نيز به همراه داشت. اين محافل اغلب روزنامه شرق را متهم می ‌کردند که برای حفظ بقای خود، برخی از خبرهای سياسی را به نحو مناسب پوشش نمی ‌دهد. پاسخ مسئولان شرق به اين نوع انتقادها معمولا اين بود که با وجود همه محدوديت ‌ها، انتشار شرق از عدم انتشار آن مفيدتر است و بنابراين، برای همين ميزان از اطلاع رسانی محدود نيز چاره ‌ای جز تحمل پاره ‌ای از فشارها وجود ندارد. توقيف شرق اما نشان داد که تصميم ‌گيران نظام سياسی ايران، ديگر توان تحمل همين ميزان از اطلاع رسانی را هم ندارند و ترجيح می ‌دهند که تمام مجموعه نظام اطلاع رسانی کشور را تحت کنترل و انقياد خود داشته باشند. توقيف شرق؛ چرا..؟ اينکه چه اتفاقی سبب شده است که جمهوری اسلامی صداهای محدود اما مستقل را نيز در ايران بيش از اين تحمل نکند، کاملا روشن نيست، ولی در اين باره می ‌توان گمانه‌هايی را مطرح کرد. گمانه نخست اين است که جمهوری اسلامی روزهای سختی را برای خود پيش بينی می ‌کند و از همين رو در صدد برآمده تا صداهای مخالف سياست‌ های رسمی حاکم را خاموش کرده و با انحصاری کردن اطلاع رسانی، افکار عمومی مردم ايران را به سمت و سوی مورد علاقه خود هدايت کند. نمونه‌ای از اين گرايش را می‌ توان در مورد نحوه اطلاع رسانی از جنگ ۳۴ روزه بين اسراييل و حزب‌ الله لبنان مثال زد. در جريان جنگ لبنان، رسانه‌ های حکومتی در ايران، اخبار واحد و يکنواختی را در باره رويدادهای جنگ منتشر کردند و رسانه ‌های مستقل از جمله شرق به علت اطلاع رسانی بعضا متفاوتشان، مورد تهديد و فشار قرار گرفتند. حتی درج اظهارات حسن نصرالله رهبر حزب ‌الله لبنان در روزنامه شرق، مبنی بر اشتباه محاسبه وی در ماجرای به اسارت گرفتن دو سرباز اسراييلی، باعث واکنش خشمگينانه روزنامه حکومتی کيهان شد که شرق را متهم به جعل خبر در آن مورد کرد. ظاهرا ماجرای جنگ لبنان، تصميم ‌گيران در حکومت ايران را به اين نتيجه رسانده که در شرايط بحرانی، روزنامه مستقلی مانند شرق به رغم همه احتياط‌ ها و محدوديت‌هايش، می‌ تواند با اطلاع رسانی متفاوت خود، بر افکار عمومی تاثير بگذارد. اطلاع رسانی؛ 'ما' و ديگر هيچ.. با توجه به روشن نبودن چشم‌ انداز مناقشه هسته ‌ای ايران، به نظر می رسد نظام سياسی نمی ‌خواهد جز اخبار مورد نظر خود، خبر ديگری به گوش مردم برسد، از همين رو در کنار فيلتر کردن بسياری از سايت‌های اينترنتی و جمع‌آوری آنتن‌های ماهواره در ماههای اخير، توقيف شرق و سه نشريه‌ ديگر را می توان اقدامی در جهت کنترل اطلاع رسانی و به تبع آن افکار عمومی از سوی دولت تلقی کرد. گمانه دوم اما به موفقيت روزنامه شرق مربوط می ‌شود؛ روزنامه ای که در طول سه سال انتشار خود توانست مخاطبان دائمی و به نسبت گسترده ‌ای به دست آورد و در عين حال از لحاظ اقتصادی روی پای خود بايستد، امری که برای نشريات بخش خصوصی در ايران، موفقيت نادر و فوق‌العاده ‌ای به شمار می ‌رود. موفقيت اقتصادی شرق به عنوان روزنامه تمام رنگی بخش خصوصی با حجم و کيفيت و تنوع قابل توجه مطالب آن، احتمالا باعث نگرانی محافل محافظه‌‌کار داخل نظام از تاثيرگذاری اين روزنامه بر روند انتخابات خبرگان رهبری و شوراهای شهر و روستا در ماه های آينده شده است، بويژه اينکه شرق در يک سال اخير به يکی از تريبون های اصلی نيروهای اصلاح طلب درآمده بود. به هر حال، صرف نظر از انگيزه واقعی توقيف شرق و سه نشريه منتقد ديگر، اين اقدام را می‌توان تنگ ‌تر کردن راه تنفس اقشار فرهنگی جامعه ايران در دولت محمود احمدی‌نژاد دانست؛ دولتی که آشکارا، در همه عرصه‌ ها قشر روشنفکر و فرهنگی ايران را تحت فشار قرار داده است.

No comments: