June 7, 2006




از کنفرانس برلین تا قلم طلا در مسکو!


قهرمان رفرمیست ها بخصوص دار و دسته به اصطلاح راه کارگر یعنی آقای گنجی که از خیمه شب بازی سیزینه های سرمایه داران آلمانی در کنفرانس بــــــــــــرلین چیزی جزء رسوائی نصیبش نشد، و مانیفستش تنها توانست فقط تعدادی رفرمیست نقاب چپ زده را بر سر سفره بورژوازی به مهمانی ببرد، این بار در مسکو قلم طلائی اش کردند.

اینکه او بتواند با قلم طلائی اهدائیشان یک آلترناتیو معقول و فریبنده برای آینده ایران باشد و برای مدتی توهم را دامن بزند جای سئوال است . شاید بتوان گفت که تنها او قادر هست که مرداب سرمـــــــــــایه داران را از لاشه های متعفن رفرمیست ها لبریزتر کند. وگرنه هربار که سرمــــایه داران چهره بزک کرده ای را برای طولانی تر کردن سلطه شان به میدان فرستاده اند طولی نمی کشد که کارگران و زحمتکشان متوجه پشت نقاب می شوند. و به او پشت میکنند و به مبارزشان برعلیه جانیان حاکم برایران ادامه میدهند.

آن چه که مسلم است اینکه قلم چه طلائی باشد و چه غیر طلائی ، در دست نویسندگان و ژورنالیست های مزدور، قلمی است که تنها در خدمت مزد به کار میرود، به همان گونه که این قاتل فرزندان کارگران و زحمتکشان در صحبت هایش برای سرپوش گذاشتن بر استثمارسیستم سرمایه و جنایات آنها و آرام کردن خشم ونفرت استثمارشدگان نسبت به آنها، اشک تمساح میریزد که در جهان ترور و زندان و شکنجه وجود دارد، هم چون همکار قاتلش احمدی نژاد در نامه به بوش تروریست از وجود شکنجه و بی عدالتی در جهـــــان ابراز نگرانی میکند، گوئی که آقای گنجی نمیداند که خودش پایه گزار یک رژیم تروریست در ایران است و از سیستمی در جهان حمایت میکند که برای مکیدن خون کـــارگران و زحمتکشان از هیچ جنایتی فروگذار نمی کند و برای سلطه خون بارش بر جهــــان هر روزی در گوشه ای از جهان به بمباران و کشتار مشغول است.

آقای گنجی و احمدی نژاد قاتل برای مخفی کردن دست های خون بار خود و اربابانشان در سراسر دنیا هم چون بوش و تونی بلر و دیگر همکاران جنایتکارشان( آنها دایمأ ازمبارزه با تروریسم صحبت میکنند، تا ماهیت تروریست بودن خودشان را پنهان کنند)، کارگران و زحمتکشان را از وجود تروریست ها می ترسانند.

آقای گنجی که هم چون همه همکـــــــــــاران جنایتکارش بی شرم است ، میگوید که قلم اهدائی اربابانش را ازجمله به خاطر کسانیکه در سال ۱۳۶٧قتل و عام شده اند، هم دریافت میکند، حتمأ ایشـــان در آن سال متولد نشده بودند و از این کشتارهــــــــا بی خبر بودند و یا اینکه همکاران جانیش در این کشتــــار شرکت نداشتند و این قتل ها به طور نامرئی در سیاه چالهای رژیم پاگرفته توسط ایشان انجام شده است ، گوئی که از نظر ایشان و احمدی نژاد قاتل، شکنجه و ترور و زندان و بی عدالتی توسط افراد نامرئی در جهان و بخصوص در ایران انجام می شود. و نه توسط سرمایه داران جانی برای غارت هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان.

جالب ترین بخش سخن پراکنی ایشان، صحبت از بخشش است، متاسفانه تسلط خط رفرمیسم و جایگزین کردن ضــــــد ارزش ها به جای ارزش، به یک قاتل و مؤسس یک رژیم فاشیستی این فرصت را میدهد که صحبت از بخشش و صلح و دوستی به میان آورد، کسی که هیچ گاه از گذشته اش احساس شرم نکرده است و به کـــــارگران و زحمتکشان توضیح نداده است که خودش در ایجاد این همه کشتار و جنایت ، دزدی و غارت و فقر بدبختی کارگران و زحتمکشان در کجای این سیستم قرار داشته و دارد، ایشــــــان و هم فکرانشان که ببخش ببخش را به راه انداخته اند تا خود را از خشم و نفرت کارگران و زحمتکشان به دور نگه دارند، نمی خواهند که تصور کنند که خانواده هائی که بهترین فرزندانشـــــان را از دست داده اند و یا دخترانشان از شدت فقر به تن فروشی کشیده شده اند، چگونه می توانند خاموش بنشینند ، مگر پاره تن آنها کـــــــــالا بوده است که نابود شده است و یا خانه ای که در زلزله خراب شده باشد. البته ایشان حق دارند، که عفو و بحشش را تبلیغ کنند، چون اگر روزی فرصت فرمــــانروائی ایشان برسد و قلم طلائی ایشان تبدیل به تفنگ طلائی شد، مزدورانشان ترسی از مجارات نداشته باشند و دستشان برای قتل وعام بعدی در سیاه چالهای باز باشد.

ایشان بی شرمی را به جائی میرساند که کارگران و زحمتکشان را در مقابل رژیم تا دندان مسلحش به آرامش و دور از خشونت دعوت میکند، چون از نظر ایشان سرمایـــه داران حق دارند که برای پیش برد منافعشان دست به هر جنایتی بزنند و استثمارشدگان بنا به توصیه گله چران دیگرشان مسیح شیاد، طرف دیگر صورتشــــــان را باید بگیرند تا مورد نوازش جنایتکارانه شیادان سرمایه دار قرار گیرند، اینکه آقا گنجی از مسیح گله چران توصیه نــــــامه با خود دارد و از محمد گله چران حرفی نمیزند ، شاید به دلیل این است که جانشینان جنایتکـــــــــارش آبروئی برای محمد شیــــــــــاد و هجویاتش باقی نگذاشته اند.

البته آقای گنجی نمی تواند برای حفظ آبروی مذهب بخشی از تاریخ پر از جنایات صلیب داران مسیح گله چران را پاک کند که به بهانه یک تکه چوب قلابی، شاید میلیونها انسان در جنگ های صلیبی جـــــــــان دادند و یا به بردگی کشیده شدند تا مالکان و حکام جانی پوششی برای غارت و چپاول داشته باشند وجانشینان او پاپ ها، اسقف ها و کشیشان جانی دانشمندان و هنرمندان را برای حفظ سلطه کلیسا و حکام جانی در آتش سوزاندند و یا به چهار میخ کشاندند، کتابخانه ها را به آتش کشیدند و این جنایات تا کنون ادامه دارد،هم چنانکه بوش این مسیحی غـــــلام حلقه به گوش، رسالت خود میداند که برای ایجاد به اصطلاح صلح و صفای مورد توصیه گــــــــله چرانش آقا مسیح هرجای دنیا را بمباران کند تا با آرامش بتوانند خون کارگران و زحمتکشان را بمکنند.

آقای گنجی مذبوحانه تلاش میکند که بازی دوستی گرگ و میش را به اجرا بگذارد، و توصیه میکند که با همسایه باید به اصطلاح مهربان بود، ولی غافل از اینکه سرمایــــــه داران جانی بنا به ماهیت استثمارگری و زالو وار خود نمی توانند همسایه مهربانی برای کارگران و زحمتکشان باشند و ایشان و رفرمیست ها سینه چاک ایشان نمی توانند با این هجویات آشتی طبقاتی را دامن بزنند و سد راه مبارزه طبقاتی شوند.

No comments: